تیتر امروز

سهراب مظاهری: بحران‌های سیاسی به فرهنگ و اقتصاد مردم گره خورده/ صدا و سیما رسالت خود را به درستی انجام نداد/ شبکه‌های اجتماعی پویش جامعه را متوقف می‌کند
گفت و گوی دیدار در برنامه جامعه پلاس با یک جامعه شناس:

سهراب مظاهری: بحران‌های سیاسی به فرهنگ و اقتصاد مردم گره خورده/ صدا و سیما رسالت خود را به درستی انجام نداد/ شبکه‌های اجتماعی پویش جامعه را متوقف می‌کند

جامعه پلاس عنوان برنامه جدیدی از دیدارنیوز است که در این برنامه در گفت‌وگو با کارشناسان و صاحب نظران چالش‌ها و مشکلات حوزه‌های اجتماعی تحلیل و بررسی می‌شود. شما را به دیدن این سلسله برنامه‌ها...
از بدرقه تیمسار ربیعی و جهانبانی تا زورآزمایی با ژنرال‌های اصلاح‌طلب
همافر حقوقدان و سیاستمدار اقتصاد خوانده در تنگنای سی‌ام

از بدرقه تیمسار ربیعی و جهانبانی تا زورآزمایی با ژنرال‌های اصلاح‌طلب

در سی‌امین برنامه از تنگنا و فصل سوم آن، حامد شجاعی میزبان محمود علیزاده طباطبایی، حقوقدان و عضو شناخته‌شده حزب کارگزاران سازندگی بود و از روزهای قبل از انقلاب و ماجرای کودتای نوژه و نقش روس‌ها...

نقد الهیاتی، روان‌شناختی و جامعه‌شناختی سوگواری‌ها، ضرورتی اجتناب‌ناپذیر 

عزاداری محرم به اعمالی چون پوشیدن لباس مشکی، ریختن چند قطره اشک و ایستادن در صف نذری تقلیل یافته و در واقع آیین و مناسک تا حد زیادی جای ایمان را گرفته است. این چنین می شود که رستگاری را به کالایی دم‌دستی و آسان‌یاب تبدیل کرده‌ایم. در حالی که ایمان، یعنی تلاشی مستمر در مسیر حقیقت‌جویی. ایمان رفتن و رفتن و گام نهادن در وادی سخت و ناهموار زیستنی اخلاقی و خویشتن‌داری مداوم است.

کد خبر: ۹۵۴۸
۱۲:۲۸ - ۲۱ شهريور ۱۳۹۷

دیدارنیوز ـ علی زمانیان: لب کلام این است: گویی ما با جایگزین کردن آیین محرم و عزاداری به جای ایمان، به نوعی به دین آسانی رسیده‌ایم. دین آسانی یعنی این فقط کافی است در مجلس عزای امام حسین حاضر شویم و چند قطره اشک بریزیم، پیراهن مشکی به تن کنیم، در صف نذری بایستیم و از نذری بخوریم، و چیزهایی از این قبیل، تا به رستگاری برسیم.
 
این چنین می شود که رستگاری را به کالایی دم‌دستی و آسان‌یاب تبدیل کرده‌ایم. در حالی که ایمان، یعنی تلاشی مستمر در مسیر حقیقت‌جویی. ایمان رفتن و رفتن و گام نهادن در وادی سخت و ناهموار زیستنی اخلاقی و خویشتن‌داری مداوم است. ایمان چیزی نیست که بتوان آن را بدست آورد. نفس گام زدن در جهت حقیقت خواهی و زیستن بر مدار عدالت‌طلبی است. آنان که خود را واصل به حقیقت می‌دانند به واقع ایمان از کف نهاده‌اند.

رستگاری، کوشش مدام می خواهد. رستگاری، یعنی پذیرفتن تمام مشقات و رنج هایی که همه هستی آدمی را درمی نوردد. تردیدهایی که روح و جان را در هم می پیچد. تناقض‌هایی که علی‌رغم‌ بودن‌شان باید چنان زیست که گویی با آنها مواجه نشده‌ای. رستگاری یعنی در میان آتشی بر گرفته از هیزم تنومند خواهش‌ها و تمنیات و یک عمر فرسوده شدن. رستگاری را به هیچ کس هدیه نمی‌دهند. رستگاری حاصل فراز و نشیب‌ها و رنج کشیدن‌های مداوم است و چنین است که رستگاری را به آیین قیمه و قمه تبدیل می‌کنیم.
 
این که احادیث و روایت‌هایی که در ثواب اخروی نوحه‌سرایی و اشک ریختن به شهیدان کربلا آمده، چه میزان از اعتبار و صحت برخوردار است، موضوع قابل اعتنایی است اما همه احادیث و روایت‌هایی که در تاریخ دینداری بر منابر خوانده می‌شود آثار و نتایج اجتماعی داشته و دارد. نظر به این آثار است که باید آیین محرم را به زیر نقد برد. نقد الهیاتی، نقد روان‌شناختی و نقد جامعه‌شناختی آیین محرم و سوگواری‌ها، ضرورتی اجتناب‌ناپذیر می‌نماید. 

در کانون نقد الهیاتی، این نکته جای دارد که ایمان در ذیل آیین‌هایی از این دست، کم‌رنگ و کم‌رنگ‌تر می‌شود. در این جا است که خدا، به حاشیه رانده می شود و به جای او، آیین‌های سوگواری می نشیند. این چنین می شود که سوگواران، به جای مواجه شدن با خداوند، با آیین ها سرگرم می‌شوند و آیین را به جای ایمان می‌نشانند.
 
نقد روان‌شناختی نیز به آثار ماتم‌سرایی طولانی‌مدت و عزاداری‌های پی در پی اشاره دارد. سویه شادی و سرور زندگی به محاق می‌رود، به نحوی که نزد برخی افراد، خندیدن نیز به گناهی بزرگ و ابتهاج درونی به سیاهی درون تعبیر می‌گردد. روان آدمی با این حجم از نوحه‌ها و عزاداری‌ها دچار انواع آسیب‌ها می‌گردد. 

در نقد جامعه‌شناختی آیین به جای ایمان به نکاتی پرداخته می شود. من‌جمله این که، وقتی با آیین ساده و سهل سوگواری می توان به رستگاری رسید و یقین حاصل می‌شود که با ریختن اشک بر شهدای کربلا، آدمی با گناهان تسویه می‌کند، آن گاه است که ضرورت مراقبت دائم و خویشتن‌داری مستمر امری بیهوده می‌نماید.
 
با این توضیح که، چرا باید اخلاقی زیست، در حالی که می توان به سادگی گناهان را با قطره ی اشکی پاک کرد. چرا باید طریق سخت زیست دینی و اخلاقی زیستن را برگزید؟ کسانی که خیالی آسوده دارند که می توانند در روز جزا، پرونده ی سیاه شان را با اشک هایی که ریخته اند بشویند و فاتحانه بهشت را تصاحب نمایند، چنین افرادی چرا باید تن به مراقبه و نظارت رنج‌آور بر رفتار خویشتن بدهند؟ چرا باید چون مولانا، بر سر ایمان خویش چو بید لرزان باشند و چرا تشویش درون و اضطراب آنها را فراگیرد؟ 

جامعه ای که آیین را به جای ایمان می نهد البته در رفتار خویش بی‌پروایی می کند و اخلاق را در روابط اجتماعی پاس نمی‌دارد. در چنین جامعه ای است که رذیلت به جای فضیلت می نشیند و آفتاب اخلاق در پس ابر سیاه آیین‌گرایی، غروب می کند.  

ارسال نظرات
نام:
ایمیل:
نظر:
بنر شرکت هفت الماس صفحات خبر
رپورتاژ تریبون صفحه داخلی
شهرداری اهواز صفحه داخلی